عجب موجودسخت جانیست دل
هزار بار تنگ میشود.........میشکند.....میسوزد........میمیرد
بامرور خاطراتت تنگ میشود
با دیدن اسمت میشکند
با شنیدنه یک لحظه صدایت میسوزد
وبایاد اوری اینکه _تودیگر مال من _نیستی میمیرد
وهنوز برای تو میتپد
عجب موجو سخت جانیست دل
نظرات شما عزیزان:
.gif)

.gif)

این گونه
به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم،
کلید خانه ام را
در دستت می گذارم،
نان شادیهایم را
با تو قسمت می کنم،
به کنارت می نشینم و بر زانوی تو
این چنین آرام
به خواب می روم؟
کیستی که من
این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش
با تو درنگ می کنم؟
.gif)