وقتی خواستم دستامو بگیری بهونه پشت بهونه
وقتی خواستم کنارم باشی خیلی اروم وشمرده شمرده گفتی که من نمیتونم با کسی باشم
نخواستی بیشتر از این له بشم چند روزی کنارم بودی
ولی من نخواستم دستاتو ول کنم
حالا که اصرار به رفتن داری برو ولی بدون که تنها کسی دستاتو میخواد اون منم
دست نیافتنی بودی ولی تو را حس کردم
دیدنت برای هرکسی ممکن نبود ولی تورا دیدم
صدایت درحنجره بود اما من درشنیدنش استاد شدم
پس چگونه شد ان همه رویاهایی که برای باتو بودن داشتم